دل نوشته های عاشقانه

1 

امشب دوباره غرق در تمنای دیدنت

سرمه ی انتظار به چشمانم میکشم

امشب دوباره تو را گم کرده ام

میان آشفته بازار افکار مبهمم

توی کوچه های بی عبور پاییزی

دستان گرمت را .. نگاه مهربانت را .. شانه های بی انتهایت را

منتظر نشسته ام


 

2 

 

آخر قصه ی ما را همان اول لو دادند


همان جایی که گفتند: یکی بود و یکی نبود . . .
 
 

 

 

گـاه گاهـی دل من می گیرد 
بـیـشـتر وقـت غروب

آن زمان که خدا نـیـز پر از تـنـهایـیـست

من وضـو خواهم سـاخـت

از خـدا خواهم خواست که تو تـنها نشوی

و دلـت پر ز خوشی های دمادم باشد 

4 

 

چقدر دلم هوایت را می کند

حالا که دگر هوایم را نداری...!
 
5 

 


نمیــــــدانمـــ

تعبیـــــر نگاهتـــــــ


خداحافظـــــ یستـــ ــ ـ


یا انتــــــظار ؟!
 
6 

 

از خواب پریدم

چشام پر اشک بود


بلند شدم و یه راست رفتم سمت کمد


تنها یادگاری از تو


عطرت بود که روی پیرهنم جا مونده بود


سر کشیدم بوی نبودنت رو


...از تـ ُ چـهـ پنهــانـ

گــاهۓ برایـم آنقـدر خواستنـۓ مۓ شوۓ


کـ شـروع مۓ کنم


بـ شمــارش تکـ تکـ ثانیـهـ


براۓ یکـ بار دیگـر رسیـدن


بـ بوۓ تنتــ ...
 
7 

 

پیشانی اَت بُقعه ی هَمیشــه اَمن یاد ِ من استـ ...

می بوسَمش شایـــد از پُشت این ضَریـح حــاجت رَوا شومـــ !!!
 

+چه روزنه امـ ـیدی ممکن است باشد ؟!

وقتی نداشته ها بیـ ـشتَر از داشته هاست
 
 

منو بفهم  


شکستم


نه آن زمان که رفتی ..



همان وقت که گفتی می روی ..
شبــهایم پــُــر شــده از خواب هایی کـ در بیــداری انتظارش را دارم
می دانــی بیا بنشین اینجــا تا برایت کمــی دَردُ دل کنم ...
 
 

 

در آغوشـم کـ ِ مۓ گیــرۓ

آنقــَــَدر آرام مۓ شوم


کـ ِ فـَـراموش مۓ کنم


بـایـ ـد نفس بکشم ...
 
 

 

 

این روزها …

یا به تو می اندیشم،


یا به این می اندیشم، که چرا !؟


به تو می اندیشم ...!!
 
25 

 

 

با ساعت دلم

وقت دقیق آمدن توست!


من ایستاده ام:


مانند تک درخت سر کوچه


با شاخه هایی از آغوش


با برگ های از بوسه


با ساعت غرورم اما !


من ایستاده ام:


با شاخه هایی از تابستان


با برگ هایی از پاییز


هنگام شعله ور شدن من!


هنگام شعله ور شدن توست!


ها . . . چشم ها را می بندم


ها . . . گوش ها را می گیرم


با ساعت مشامم


اینک:


وقت عبور عطر تن توست
 
  

دوستت دارم سارا 

 

 
نظرات 3 + ارسال نظر
H&A جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ق.ظ

وبت خیلی جالب بود خیلی خوشم اومد ایشالا بهش برسی دعات میکنم. من همانم که اگر عادل مرا یاد کند به صفای قدمش دیده ام را فرش راهش میکنم... تقدیم به بهترینم عادل

H&A جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ق.ظ

ایشالا بهش برسی دعات میکنم. من همانم که اگر عادل مرا یاد کند به صفای قدمش دیده ام را فرش راهش میکنم. تقدیم به کسی که خیلی دوسم داره ولی از روی دوست داشتن اذیتم میکنه...می میرم واست عادل من

س. پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ

سلام
لحن نوشته هایت مرا یاد کسی انداخت که مدتها تلاش کرد تا به من بگوید دوستم دارد ولی نتوانست. خدا کند که سارایت بدانت که چقدر دوستش داری!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد